چطور می توان جلوی رشد قیمت ها در بازارها ایستاد؟

چطور می توان جلوی رشد قیمت ها در بازارها ایستاد؟ فراز برج چطور می توان جلوی رشد قیمت ها در بازارها ایستاد؟


مجید سلیمی بروجنی: چالش ها و مسایل اقتصاد ایران مبحث جدیدی نیست و ریشه در ده ها سال وابستگی بودجه به نفت، فزونی هزینه ها و درآمدها، عدم شفافیت مالی، كیفیت حكمرانی، انحصارات، درونگرایی اقتصاد، بی انضباطی مالی، عدم استقلال بانك مركزی و نظایر آن دارد. شاید بی ربط نباشد كه ادعا نماییم صورت مساله خیلی از چالش های اساسی اقتصاد ایران از ابتدای دهه 50 تابحال ثابت بوده و تغییری نكرده است. تنها در بعضی دوره ها مانند دولت های نهم و دهم، مشكلات و چالش های جدید به چالش های موجود اضافه شده است. اما آنچه سبب شده كه امروز اقتصاد كشور در وضعیتی خاص قرار گیرد، همزمانی و پیچیدگی چالش ها و تقارن آن با تشدید تحریم های بین المللی است. اقتصاد كشور دچار شرایط پیچیده ای شده است و بدین جهت شرایط اقتصاد را می توان شرایط خاص تلقی كرد. در مواردی، برخی چالش ها ریشه در حل مسایلی دارد كه خود منوط به حل مساله اول است. در بعضی موارد، برخی چالش ها هم ریشه مساله، معلول یك ریشه و علت دیگر است و آن علت هم ریشه در چالش های دیگر دارد. حجم نقدینگی چقدر است؟ در شرایط فعلی اقتصاد ایران حجم نقدینگی به بیش از 1500 هزار میلیارد تومان رسیده است كه 1300 هزار میلیارد آن سپرده های بانكی است. در اقتصاد ایران ابزار یا دارایی های مالی محدودی وجود دارد و یكی از امن ترین دارایی های مالی، سپرده های بانكی است. همین مبحث سبب شده است تقاضا برای خرید سپرده های بانكی افزایش یابد. بانك ها هم با عرضه این محصول به این تقاضا پاسخ می دهند. ازاین رو بخشی از افزایش نقدینگی در نتیجه نبود دارایی مالی جانشین در اقتصاد ایران است. افزایش نرخ سود سپرده ها ناشی از مشكلات ترازنامه ای بانك ها، به افزایش نقدینگی منجر می گردد. در حالیكه به بخش واقعی اقتصاد كمكی نمی نماید. این مورد اخیر در نتیجه ضعف نظارتی بانك مركزی بوجود آمده است و الان به تهدیدی برای ثابت مالی كل اقتصاد تبدیل گشته است. بزرگ ترین تهدید ادامه روند موجود، بی ثباتی نظام بانكی و تورم بسیار بالا است. اگر اعتماد عمومی نسبت به بانك ها سلب شود، آنها نسبت به خارج كردن منابع خود اقدام می كنند و این كابوس هر بانكی در هر وضعیتی و در هر كشوری است، چراكه بدون تردید منجر به ورشكستگی بانك ها می گردد. همان شرایطی كه برای موسسات مالی غیرمجازی چون میزان و ثامن الحج صورت گرفت. اگر بانك مركزی هم بخواهد از ورشكستگی بانك ها جلوگیری كند، باید منابع زیادی را به اقتصاد تزریق كند كه عملا منجر به تورم بسیر بالا می گردد. خروج بازارها از روند طبیعی در این شرایط، ترامپ اواسط اردیبهشت امسال، امضای آمریكا را از پای معاهده برجام پس گرفت. پیش از علنی شدن خروج ترامپ از برجام، بازارها پیشواز مفصلی برای آن تدارك دیده بودند. نگاهی كه به نظر در تمامی اقتصاد جاری است و در آستانه یك ریسك سیاسی بالا، بازارها از روند طبیعی خود خارج می شوند. اقتصاد ایران هم مستثنی از این قانون حركت نكرد. هر چند در این بین دسته ای هم بودند كه ریسك سیاسی را تنها یك تلنگر برای آزادسازی قیمت ها تلقی می كردند. به عقیده این گروه، در بازاری همچون ارز، قیمت دلار دارای انرژی تورمی ذخیره شده بالا بود و ریسك سیاسی تنها زمان آزادسازی این انرژی را جلوتر انداخت. هیجان بازار طلا به حدی بالا بود كه در طول 4 ماه گذشته دو بار دولت راسا وارد شد و طرح هایی را برای مهار قیمت عرضه داد. سیاست های دولت توانست دلار را در سال قبل پشت منطقه 5 هزار تومان نگه دارد، اما در سال 1397 و به خصوص چند هفته اخیر دلار با صعودهای پی به دنبال خویش را به مرز 7 هزار تومان رساند. قیمت سكه شاید راهنمای بهتری برای حركت قیمت ها باشد، چراكه پتك دستوری بر سر قیمت سكه وجود نداشت. طرح های پیش فروش بانك مركزی نتوانست از اشتیاق خریداران سكه بكاهد و طی چند روز اخیر قیمت ها به محدوده دو و نیم میلیون تومان و بالاتر رسید. دو دیدگاه درباره نوسان بازارها در تمامی این شرایط، گروهی تنها علت نوسان بازار را ریسك ناشی از تصمیم ترامپ قلمداد می كردند. بازگشت تحریم ها همچون تحریم بانكی و مشكلات احتمالی در مورد نقل و انتقال پول، یكی از عوامل پررنگ نگرانی فعالان اقتصادی می باشد. در واقع به اعتقاد این گروه، خطری كه سمت عرضه بازار ارز را تهدید می كرد، سبب القای ریسك سیاسی به قیمت ها شده است. این گروه معتقد بودند كه مشكلات فنی در ادامه راه، سمت عرضه را بیش از پیش تضعیف خواهد نمود. در نتیجه پیش دستی برای خرید ارز و دلار را یك رفتار طبیعی اقتصادی ارزیابی می كردند. تحلیلگران گروه دوم نگاه دیگری به تلاطم بازارها دارند. آنها اثر ریسك سیاسی را تنها بعنوان یك تلنگر قابل ارزیابی دانستند. این گروه معتقدند كه ریسك تصمیم ترامپ، تنها زمان سبقت تقاضا از سمت عرضه را به تعجیل انداخته است، چراكه مدت ها بود كه تقاضا در حال افزایش بود و دلیل آن هم نه ریسك سیاسی، بلكه ارزان بودن پول خارجی بود. زمانی كه اقتصاد دچار تورم است و قیمت ها در داخل در حال افزایش، پول داخلی بی ارزش می شود، اما وقتی پول خارجی با سركوب ثابت می ماند و به فرصت جذابی برای سرمایه داران تبدیل می شود، صاحبان سرمایه به علت گران شدن دارایی های داخلی، به سمت دارایی های خارجی حركت می كنند. برای آنها به صرفه تر این است كه در جایی سرمایه گذاری كنند كه تورمی وجود ندارد. ادامه دادن سیاست سركوب، افزایش تقاضا را به دنبال داشت و با بروز هر شوكی، شدت تقاضا به حالتی می رسد كه دیگر سمت عرضه تقاضا مقابله با آن را نخواهد داشت و جهش های ارزی پی به دنبال نرخ خواهد بود. بهترین سیاست اگر سركوب قیمت ها به این شدت رخ نمی داد و قیمت ها متناسب با متغیرهای كلیدی اقتصاد همچون تورم تعدیل می شد، بازار ارز تا اندازه ای در برابر این تنش ها و ریسك ها بیمه می گردد. دوران بعد از برجامی جدید نیازمند دریافت سیاست های جدید توسط دولت می باشد. دولت چاره ای جز تولید اصلاحات اساسی در اقتصاد ندارد. سیاست گذار باید خطاهای گذشته را اصلاح كرده و تعدیل تدریجی قیمت ها را به سركوب قیمتی ترجیح دهد تا بازارهای ارز و بازارهای موازی از شر جهش آزاد شود. در این صورت، ریسك های سیاسی این گونه بر بازار اثر نخواهد داشت. 223223

1397/03/24
12:40:31
5.0 از 5
5223
تگهای خبر: اقتصاد , بانك مركزی , برج
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۱
فرازبرج

farazborj.ir - حقوق مادی و معنوی سایت فراز برج محفوظ است

فراز برج

ساخت و ساز برج و ساختمان